گریه تا باز نشاند مگرم آتش دل
سینه ام معرکه آتش و آب است هنوز
وای از این شهر دروغی که در این دور غلط
اشک گل گرمی بازار گلاب است هنوز
پیرم و شرط ادب نیست جوانی نکنم
چشم معشوقه پر از باده ناب است هنوز
ای رفیقان ز زبان کهن عیبم مکنید
در سرم نشئه آن کهنه شراب است هنوز
جواد توکلی
از ما چه می گریزی ما را هوای عشق است...برچسب : نویسنده : javadtavakkoli بازدید : 339